Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Zendeginâme n. زندگینامه: بیوگرافی biography Biografie biographie Dehxodâ   0.0
Zistrâne n. زیسترانه: رانه‌یِ زندگی; میل به زندگی life drive; eros Lebenstrieb pulsion de vie Mehrbod i Vâraste   1.0
Hambudidan -> hambud k. همبودیدن: (روانشناسی) = فرایندی که کَس را برای زندگی در همبود آموزش و پرورش میدهند. to be socialized - - Ϣiki-En Mehrbod i Vâraste   1.0
Hambudânidan -> hambudâney k. همبودانیدن: (روانشناسی) = فرایندی که کَس را برای زندگی در همبود آموزش و پرورش میدهند. to socialize - - Ϣiki-En Mehrbod i Vâraste   1.0
Gozirâ z. گزیرا: قاطع decisive entscheidend; entschlossen décisif Mehrbod i Vâraste گزیرا از گـُزیرْدن (تصمیم گرفتن), همچون فریبا از فریفتن.

آدمی بهتر است که در زندگی همواره گزیرا باشد.

~مهربد
1.0
Kâmbânu n. کامبانو: رفیقه; معشوقه; زنیکه با مرد همسردار رابطه داشته باشد mistress (lover) Mätresse maîtresse Milad Kiyan من اینجا «کامبانو» را با بازبینی کمی بیشتر از دلبانو پسندیدم, بویژه اینکه گویا در تاریخچه‌یِ پیدایش واژه‌یِ mistress (که از فرانسه و فرهنگ آنجا باشد) کامبانو زنی بوده که مرد پولدار هزینه‌هایِ زندگی اش را میپرداخته و بیشتر برای سرگرمی و کام (جنسی) گرفتن با او بوده.

~مهربد
1.0
Nešimandi n. نشیمندی: بی تحرکی sedentariness Sesshaftigkeit - Nader Tabasian با واژه‌ی نشیمندی برای sedentary برای زابی که زندگی یا آدمِ که بسیار نشیننده و بی‌جنبش را وامی‌کراند، هم داستانید؟
فیس‌بوک به نشیمندی دامن‌میزند و آدم را از جنبش وا‌می‌دارد.

~Nader Tabasian

sedentary ولی زابواژه است, ازینرو نشیمند

~مهربد
1.0