Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Gozirâ z. گزیرا: قاطع decisive entscheidend; entschlossen décisif Mehrbod i Vâraste گزیرا از گـُزیرْدن (تصمیم گرفتن), همچون فریبا از فریفتن.

آدمی بهتر است که در زندگی همواره گزیرا باشد.

~مهربد
1.0
Agozirâ n. اگزیرا: غیر قاطع; بی تصمیم nondecisive nicht entscheidend non décisif Mehrbod i Vâraste گزیرا از گـُزیرْدن (تصمیم گرفتن), همچون فریبا از فریفتن.

دگرسانی باریکی میان ناگزیرایی (indecisiveness) و اگزیرایی (nondecisiveness) انگاشته شده است. ناگزیرایی‌ زمانی‌ست که کس میان دو یا چند گزینه سرگرم گزیرش و گزینش باشد, هنگامیکه اگزیرایی بازه‌ای‌ست که فرایند گُزیرش به کنار گذاشته شده است.

~مهربد
1.0
gozirâ n. ناگزیرا: ناقاطع; بی تصمیم indecisive unentschieden; unentschlossen indécis   زیرا از گـُزیرْدن (تصمیم گرفتن), همچون فریبا از فریفتن.

دگرسانی باریکی میان ناگزیرایی (indecisiveness) و اگزیرایی (nondecisiveness) انگاشته شده است. ناگزیرایی‌ زمانی‌ست که کس میان دو یا چند گزینه سرگرم گزیرش و گزینش باشد, هنگامیکه اگزیرایی بازه‌ای‌ست که فرایند گُزیرش به کنار گذاشته شده است.
~مهربد
1.0
Begozirâi b. n. بگزیرایی: با قاطعیت decisively entscheidend décisivement Mehrbod i Vâraste   1.0