Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Gozâre | n. | گزاره: جمله | sentence | Satz | phrase | Dehxodâ | گزاره را در هر بافتاری میتوان جور دیگری واکرانید. همچنان که واژه ی توان، در مزداهیک و در گیتاهیک هرکدام واکران دیگری دارد. ~Mazdak |
1.0 |
•Gozârešik | z. n. | گزارشیک: مستند | documentary | Dokumentarfilm | documentaire | Mazdak i Bâmdâd Mehrbod i Vâraste | فردید از فیلم مستند یا دکمانتری این نیست که آنجا سندی نشان میشود، فردید این است که این یک فیلم بازیگری شده و داستان ناراستین نیست بساکه فیلمبرداری از چیزهای راستین شده ( و در آن میان شاید برگه ها و فرتور های تاریخی). ازینرو زاب گزارشین برای چنین فیلمی بسنده است. اگر مستند جای دیگر بکار برود، خب آنگاه باید فرایافت برگهمندی ( سندیت) را در ان آورد. برای نمونه حرف مستند = سخن برگهمند ~مزدک درست است, ولی من گزارشیک میافزایم که اینجور زابسازی بیشتر پشتوانه دارد, برای نمونه پیشتر داشتهایم «دانشیک», پس اینجا «گزارشیک». ~مهربد |
1.0 |
•Gozârešgari | n. | گزارشگری: رپورتاژ; شرح جریان امر | reportage | Reportage | reportage | 1.0 | ||
•Gozârešnâme | n. | گزارشنامه: تابلو اعلانات | bulletin | Bekanntmachung | bulletin | 1.0 | ||
•Takvâžgozâre | تکواژگزاره: | holophrasis | - | - | 1.0 |