Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Drud n. درود: سلامتی; سلام hi Hallo salut Dehxodâ   0.0
Bedrud n. بدرود: خداحافظ; وداع; بسلامتی goodbye Auf Wiedersehen au revoir Dehxodâ   0.0
drud   تادرود: خداحافظ bye tschüß - Mehrbod i Vâraste از آنجاییکه بدرود همان وداع (≠ خداحافظی) باشد و نیز چون گاه برای نشان دادن گذرایی آن میگویند «تا درودی دیگر بدرود», میتوان این را کوتاهیده‌یِ «تا درودی دیگر» انگاشته و «تادرود» را در کنار «خدانگهدار» داشت.

~Mehrbod
1.0
Hamdrud z. n. همدرود: دوست; آشنا acquaintance; friend - - Dehxodâ   1.0
Arvandrud vn. اروندرود: شط العرب shatt al-arab Shatt al-arab shatt al-arab Ϣiki-Pâ   1.0
Bedrudbazm n. بدرودبزم: مهمانی وداع farewell party Abschiedsfeier - Milad Kiyan Mazdak i Bâmdâd بدرودبزم هم دراز است و هم بدرود برابر وداع یا خداحافظی همیشگیست. = farewell/lebe wohlFarewell party= بدرودبزم~مزدک
+
مهربدجان بهتر بود در پژوهشمایه ها، رو به روى بدرود بزم این را مى نگاشتید كه پیشنهاد این واژه در گام نخست بدست مهدى اخوان ثالث و به گونه ى بزمِ بدرود انجام شد. در پسگفتارِ نسكِ از این اوستا
~کیان
1.0