Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Âvâ n. اوا: صوت voice Stimme voix Dehxodâ   0.0
Tâvân n. تاوان: غرامت; خسارت compensation Entschädigung compensation Dehxodâ   0.0
Âvânâm n. آوانام: نام آوا onomatopoeia Onomatopoesie onomatopée Mehrbod i Vâraste دسته‌ای از واژه‌ها که از نام آوا برگرفته شده‌اند, مانند «خِش‌خِش» یا «شاریدن» در واژه‌هایی همچون «آبشار».

~مهربد
1.0
Âvâzeš n. آوازش: توانایی خوانده شدن بگونه آواز singability sangbarkeit -     1.0
Âvâbari n. آوابری: چگونگی پیوند بخشهای هارمونی در پیوند دو آکورد voice leading Stimmführung - Ali Rahmjoo   1.0
Âvâcini n. آواچینی: voicing (music) Voicings Disposition de l'accord Bamdad Khoshghadami چگونگی چینش نت های یک آکورد در گستره‌‌ی آوایی 1.0
Âvâmâye n. آوامایه: (موسیقی) ماده‌های آوایی سازنده یک گام یا آکورد tone material Tonmaterial - Bamdad Khoshghadami   1.0
Âvânegâr n. آوانگار: ضبط صوت audio recorder - - Ϣiki-En Ϣiki-Pâ _Dehxodâ   1.0
Âvâpayâm n. آواپیام: پیغام صوتی audio message Audio-Nachricht message audio Mehrbod i Vâraste   1.0
Âvâxtani z. آواختنی: قابل خواندن بگونه آواز singable singbar - Bamdad Khoshghadami ستاک گذشته + ی 1.0
Sedâvâže n. سداواژه: واژه صدا onomatopoeia Onomatopoesie onomatopée   دسته‌ای از واژه‌ها که از نام آوا برگرفته شده‌اند, مانند «خِش‌خِش» یا «شاریدن» در واژه‌هایی همچون «آبشار». 1.0
Âvânahešt n. آوانهشت: - Tonsatz (Musik) - Bamdad Khoshghadami تکنیک‌های چندبخشی کردن موسیقی و همچنین دستآورد این تکنیک‌ها~بامداد خوشقدمی 1.0
Âvânehešt —> Âvânahešt
Farâvâžik z. فراواژیک: مجازی figurative übertragen; figürlich - Mazdak i Bâmdâd چمی از یک واژه که فرای چم بُنواژه آن است، همان چم figurative آن است. برای نمونه میگوییم: او نان آور خانواده است ، در اینجا آن کس، همواره و براستی با خود نان نمیآورد، بساکه فردید همان است که او نیاز های خانواده را فراهم میسازد. پس در اینجا این واژه یک چم واژیک دارد و یک چم فراواژیک. 1.0
Nâvâkarânde z. ناواکرانده: تعریف نشده undefined undefiniert indéfini     1.0
Nâvâkarânide —> Nâvâkarânde