Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Peyvandxwândan -> peyvandxwân | k. | پیوندخواندن: در میان خود پذیرفتن | to adopt | adoptieren | adopter | Mazdak i Bâmdâd | او یک سگ و دو گربه و یک بچه ی آفریقایی را: ۱ - (به) پیوند خواند ۲ - به پیوندخواندگی پذیرفت ۳- پیوندخوانده نمود و فرزند تنی خود را ناپیوند خواند. ~Mazdak |
1.0 |