Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Fardâšt   فرداشت: قضیه theorem; proposition Satz; Aussage théorème; proposition Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Fardâštan -> fardâr k. فرداشتن: جدی گرفتن to take seriously - - Mehrbod i Vâraste فرداشتن را میتوانیم به این کارواژه بدهیم. سخن ایشان را باید فرداشت.

اگر خواستیم غلمبه سلمبه‌تر, سخن ایشان را باید فرداشت نمود.

~Mehrbod
1.0