Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Hanj   هنج: معمولی normate - - Ϣiki-Pâ   1.0
Hamevâr z. n. همه‌وار: معمولی ordinary gewöhnlich - Ϣiki-En   1.0
Rawâlomand z. n. روالمند: عادی، طبق عادت، طبق تجربه ی معمولی ، طبق معمول routine gewohnheitsmäßig;schematisch;Standard;Routine -     1.0
Rawâl n. روال: شیوه ای که رواست ,معمول، طبق معمول = بروال گذشته usual - - _Dehxodâ   1.0
Rawâlin z. روالین: معمولی چیزی یا روشی که همه جا رواستاز روال، از کارواژه ی رفتن usual gewöhnlich -     1.0
Kažsanješ n. کژسنجش: قیاس مع‌الفارق false analogy - - Mazdak i Bâmdâd قیاس مع الفارق یک سنجش است که در آن دو سوی سنجش٬ از دیدگاه زابی که بدان سنجیده میشوند٬ دارای سامه ها (شرایط) یکسان نیستند.
برای نمونه: رابین هود ادم بدی بود چون دزد بود. ممنوع کردن حجاب کار بدی است چون آزادی پوشاک را از میان میبرد.
(رابین هود برپاد بهره کشان و دزدان زبردست میجنگید/ حجاب نشانه ی ایدیولوژیک دینی و سرکوب دینی است و نه یک پوشاک معمولی)
= کژسنجش

~مزدک
1.0
Ravešmandâne b. روشمندانه: علی القاعده typically in der Regel - Mehrbod i Vâraste این همان
In der Regel آلمانی برابر typically انگلیسی است و پیوند چندانی با rule ندارد. ببشتر بچم نورمال است normalerweise و نورمال در پارسی برابر بهنجار و هنجار برابر راه و روش ( معمول و پذیرفته) است. پس میشود بجای علی‌القاعده٬ روشمندانه یا روامند هم گفت ( هردو از رفتن)
نمونه کاربرد:
نمایندگان مردم (که علی القاعده باید نماینده مردم باشند و خواسته های آن ها را پیگیری کنند) بدنبال مسایل دیگر رفته اند.

~Mazdak
1.0