Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Angixte z. n. انگیخته: تحریک شده

انگیخته: معلول
stimulated

effect
stimuliert

Wirkung
stimulé

effet
Dehxodâ

Dehxodâ
  1.0
Tavânxwâh z. n. توانخواه: معلول disabled; invalid Behindert - Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-De Mazdak i Bâmdâd دادخواه کسی است که جویای داد است چون آنرا ندارد!
وامخواه هم پول ندارد یاکم دارد
توانخواه هم توان ندارد یاکم دارد و آنرا میجوید
به همین سادکی، از آوردن کم و کاست و بی خودداری کرده ایم و به این آدمها ارج هومنی (انسانی) نهاده ایم ~مزدک
1.0
Angixtâr n. انگیختار: علت cause Ursache cause Mehrbod i Vâraste انگیختار همان انگیزه‌ای است که مایه‌یِ جنبش و روند چیزها میشود:

انگیختار و انگیخته = علت و معلول = cause and effect

~مهربد
1.0