Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Mânand b. مانند: مثل like wie comme Dehxodâ   0.0
Seguš n. سه‌گوش: مثلث triangle Dreieck triangle Dehxodâ   0.0
Nemunevâr z. n. نمونه‌وار: مثلا for example beispielsweise par exemple     0.7
Sebarsanji n. سه‌‌برسنجی: مثلثات trigonometry - - Ϣiki-En   1.0
Engâr n. انگار: تصور

انگار: مثل اینکه
imagination

as if
Vorstellung

als ob
-

comme si
Ϣiki-En Ϣiki-De ϢDict-Pâ _Dehxodâ

Dehxodâ
  1.0
Hamcon   همچون: مثل; نظیر like; as wie; als comme Dehxodâ   0.0
Zabânzad   زبانزد: ضرب المثل proverb Sprichwort proverbe _Dehxodâ Ϣiki-En Ϣiki-Pâ   1.0
Hamânandzâyi —> Bâzfarâvareš
Con   چون: به عنوان; مثل as als - Dehxodâ چو شادی بکاهد بکاهد روان
خرد ناتوان گردد اندر میان

~فردوسی
0.0
Hamdise n. همدیسه: همریخت; مثل هم homomorphous homomorphe homomorphous MacKenzie   1.0
Bihamtâ z. n. بیه‌متا: بی مثل; بی قرین peerless; unequaled unvergleichlich; unerreicht hors pair; inégalé Dehxodâ   0.3
Pâdkardan -> pâdkon k. پادکردن: مقابله به مثل کردن to counteract entgegenwirken contrer Mehrbod i Vâraste   1.0
Xodaki n. خودکی: عکسی که کس از خود میاندازد selfie Selfie selfie Mazdak i Bâmdâd در سلفى (واژه مورد نظر من) مهم این دو مورد است كه ١-فرد از خودش به تنهایى و یا با چند نفر دیگر ٢-عكس بگیرد.
به صورتى: از خود/خودشان + فعل عكس گرفتن
Selfie is a self portrait photography
بنابراین شاید:
عكس خودنگاره
ولى خودك هم نو بودن و كوتاه بودن را دارد و هم مثل واژه سلفى فراخ است به متنهاى مختلف راحت تر گره میخورد و در عین حال «خود-سلف» را هم دارد. ~مرجان شیرازی

چون سلفی یک واژه ی (زاب ونام) هام‌ساخته و کوتاهیده ی نوازش کرده ( مانند حسنی بجای حسن) میباشد٬ بهتر است بگوییم:
خودکی khodaki
یک خودکی گرفتم
روانتر است تا گفتن : یک خودک گرفتم

~مزدک
1.0