Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Farbud n. فربود: واقعیت reality Wirklichkeit réalité Ϣiki-En _Dehxodâ Dasâtir فرابود —> فربود = واقعیت (آنچه فرای ما نیز همچنان باشد) ~مهربد 1.0
Farbudin z. فربودین: واقعی real echt; tatsächlich réel Ϣiki-En Ϣiki-De _Dehxodâ ~Dasâtir   1.0
Farbudgerâ —> Farbudgerây
Farbudgerây n. فربودگرای: واقع‌گرا realist Realist - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Farbudgoriz   فربودگریز: واقعیت‌گریز escapist; dreamer - - Mehrbod i Vâraste   1.0
Farbudgerâyi n. فربودگرایی: واقع‌گرایی realism Realismus - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Farbudgorizi n. فربودگریزی: فرار از واقعیات; واقعیت‌گریزی escapism Wirklichkeitsflucht évasion Mehrbod i Vâraste   1.0
Farâfarbudin z. فرافربودین: سورئال surreal surreal surréaliste Mehrbod i Vâraste   1.0
Farzamân z. فرزمان: زمان واقعی real-time echtzeit temps réél Mehrbod i Vâraste فرزمان [farzamân]= زمان فربودین

~مزدک
1.0
Kušnâme n. کوشنامه: حماسه epic; epopee Epos; Epopee épique; épopée Mazdak i Bâmdâd دراما جابیست که سهشهای ژرف هومنی بینندگان ٬یکراست انگیخته و رخنمون میشوند.
در ‌آن تنها اندوه یا مرگ کهرمانان ( مانند تراژدی) نیست٬ بساکه میتواند نگرانی یا دلهره یا خشم را برانگیزد.
برای همین شاید کاربرد واژه شور در ساختن واژه درخور باشد.
شورنامه
در کنار اپیک: کوشنامه
و لیریک‌ = سرودنامه
~مزدک

کوش که امروزه بجای سعی نشسته٬ در بیخ چم نبرد را دارد. در فربود٬ هر کوششی یک نبرد برپاد دشواریها و رهبند هاست.
~مزدک
1.0