Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Bardâxtan -> bardâz | k. | برداختن: نتیجه نهایی دادن; سود کردن | to pay off | tilgen; auszahlen | - | Mehrbod i Vâraste | برای payment داریم «پرداخت» ولی واژهیِ خوبی برای «payoff» نداریم و گاه از همین «پرداخت» بهره میگرند. نگرش من این است که از کارواژهیِ «برداختن = to pay off» برای این بهره بگیریم. کارواژهیِ دیگر پیشنهادین «افداختن» بود, ولی میان ایندو با اندک برگزیدگی برداخت را بهتر دیدم. ~مهربد |
1.0 |