Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Râyâmadan -> râyây k. رآیآمدن: اراده کردن . مصمم شدن بر کاری . نظر پیدا کردن به امری. بر سر آن شدن. اعتقاد یافتن. تصمیم به کاری گرفتن. اراده ٔ کاری کردن to be determined bestimmt werd -   وزآن پس همان کن که رآی آمدت
روان و خرد رهنمای آمدت ~فردوسی
1.0