Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Nurandidan -> nurand k. نورندیدن: ارائه دادن; درآوردن to render - rendre ~Dasâtir Dehxodâ واژه‌ی دساتیری نورند شاید با render هم‌شیرازه باشد.

اگر این‌گونه باشد نورندن را می‌توانیم برای to render بکار ببریم.

~Sony Hamedanchi

نورند را دهخدا برای «ترجمه / تفسیر»آورده, ولی برای ایندو «ترزبان» و «سفرنگ» و «زندیدن» را داریم, نورند برای render گیرا میشود.

~Mehrbod
1.0