Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Durkarân | n. | دورکران: افق | horizon | Horizont | horizon | Avestâ | برای افق در اوستا واژه ی دورکران را پیدا کردم که از کران باریک بینانه تر مفهوم را می رساند ~ Amin Keykha اگر به یاد بدارید به این رسیده بودیم که «دورکران» کمی ناجور است چون آمایش «دورکرانهایِ دور[دست]» بخوبی کار نمیکند, ازینرو «افکران» را گزیدیم. ~ مهربد درسته٬ ولی واژه ی خوشگلی بود! ~ مزدک |
1.0 |