Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Darundâd | n. | درونداد: ورودی
درونداد: ورودی |
input
entrance |
Eingabe
Eingang |
donnée
- |
Bamdad Khoshghadami |
درونداد و برونداد خوب به نگر میرسند بویژه اینکه واژه ی داد در پایان، فرایافت داده را هم به یاد می اندازد. ~مزدک |
1.0 |