Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Ayâft | n. | ایافت: محدوده | range | Bereich | gamme | Avestâ | تیرآیافت برای تیر و گلوله در پهلوی ~Nader Tabasian از آنجا که ایافتن دیس کهن یافتن است: تیریاب همان آیافت به تنهایی هم میشه. =attain ( ریخت کهن یافتن) ~Mazdak |
1.0 |
•Marznâ | n. | مرزنا: محدوده | limited area | begrenzte Fläche | zone limitée | Aria Farbud | 1.0 | |
•Gostare | n. | گستره: محدوده | range | Angebot | gamme | Farhangestân | 0.4 | |
•Vižesâr | n. | ویژهسار: انحصار | exclusiveness | Ausschließlichkeit | exclusivité | Nader Tabasian | سار= جای چیزی سار= زار، پسوند کثرت و فراوانی سار= زار، زار. (پسوند) بمعنی مکان روئیدن باشد. (برهان قاطع). سار= زار، بمعنی انبوهی و بسیاری هم آمده است . (برهان قاطع). زار و سار جای انبوه بودن چیزی است . سار = صفت، دیوسار؛ دیوصفت ویژهسار برای انحصار شایسته است چون یک گستره (محدوده) است که در آن ویژگی یک چیز برای یک چیز دیگر چشمگیر و مهند است. انحصار. ...[اِ ح ِ ] (ع مص ) در اصطلاح مالیه محدود کردن ساخت یا توزیع یا فروش چیزی بدولت یا مؤسسه و یا شرکتی : انحصار دخانیات . || (اِمص ) محدودیت . (فرهنگ فارسی معین ). محصور شدگی . محبوس شدگی . تنگ کردگی . || بازداشتگی . || گنجیدگی در چیزی . || احاطه و محاصره . || ممانعت و منع. || تحدید. (ناظم الاطباء). ~نادر طبسیان |
1.0 |