Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Coparâkani n. چوپراکنی: شایعه پراکنی gossip Klatsch potins   این gossip آمیزه ای از همه اینهاست با درسد بالای چوپراکنی

~Mazdak
1.0
Revâjyâfte   رواجیافته: شایع شده; رایج شده common; prevalent; current - - Dehxodâ واژه‌ی رواج همان چهره‌ی دگریسته‌ی رواگ میباشد, برای نمونه روا یافتن یا روا دیدن ~مهربد 1.0
Abâgândan -> abâgân k. اباگاندن: مشایعت کردن; همراهی کردن to accompany begleiten accompagner MacKenzie   1.0
Vâgostar z. n. واگستر: شایع prevalent Vorherrschend fréquent Mazdak i Bâmdâd واگیر برای سرایت خوبه.
مرض مسری= بیماری واگیردار
فراگرفتن هم برای مصادره است.
فروگرفتن= اشغال
واگستر برای شایع خوبه

~مزدک
1.0
Vâgostari n. واگستری: شیوع prevalence Häufigkeit prévalence Mazdak i Bâmdâd واگیر برای سرایت خوبه.
مرض مسری= بیماری واگیردار
فراگرفتن هم برای مصادره است.
فروگرفتن= اشغال
واگستر برای شایع خوبه

~مزدک
1.0