Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Âzaraxš | n. | آذرخش: صاعقه; برق; رعد و برق | thunderbolt | Blitz | coup de tonnerre | Dehxodâ | ( برای اسبهای تندرو هم میگفتند. در عربی هم «براق» اسبی است که پیامبر اسلام را به فراز آسمانها برد) صاعقه= برقی است که مایه ی آتشسوزی میشود= آذر+ رخش = آذرخش تندر هم همان رعد است که تنها سدای این پدیده است. رخش همچنین با درخش همریشه است. ~مزدک |
0.0 |