Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Galu n. گلو: حلق throat Kehle gorge Dehxodâ   0.0
Laxte n. لخته: دَلمه شدن خون و ... thrombus Thrombus thrombus Ϣiki-En ϢDict-Pâ Ϣiki-Pâ _Dehxodâ   1.0
Garmâbe n. گرمآبه: حمام bathroom Badezimmer - _Dehxodâ Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Tarâdâdan -> tarâdeh k. ترادادن: منتقل کردن

ترادادن:
to transmit

to pass through
übermitteln

durchgeben; abgeben
transmettre

-
Ϣiki-En

  1.0
Bargozâštan -> bargozâr k. برگذشتن: طی شدن to be gone through durchgelaufen werden être passé Dehxodâ   1.0
Forugaštan -> forugard k. فروگشتن:

فروگشتن:
to explore; to travel throughly

to go under
-

untergehen
-

-
Dehxodâ

Dehxodâ
یکی از چم های پیشوند فرو، همان سراسر و تا به پایان (کلّ و تمامی) است . مانند فروگرفتن (مصادره-اشغال)= گرفتن همه جا/ همه چیز
فروگشتن : اگر گشتن را همان سیر و سیاحت بگیریم، میشود سراسر چیزی را گشتن و گردیدن .
اگر گشتن را برابر شدن بگیریم، این فرو به چم پایین است و میشود غرق شدن یا پنهان شدن و ....
اینهایی که در آنها فرو برابر سراسر و تا به پایان است، نیاز به کارگیر دارند:
چنگیز چین را فروگرفت
او خراسان را فروگشت و مردم نیشابور را فروکُشت.
فرستاده، نامه ی را بر پادشاه فروخواند
...
آنجایی که گشتن برابر شدن است کارگیر نیاز نیست:
کیخسرو در میان برف البرزکوه فروگشت ( غیب شد/غرق شد)

~مزدک
1.0
Birunidan -> birun k. بیرونیدن: بیرون کردن; اخراج کردن to throw out; to cast out; to expel; to discharge; to deport Auswerfen,Ausschmeissen - Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Tarâdâd n. تراداد: رسم و سنت tradition Tradition tradition Ϣiki-En ادیب‌سلطانی چیزی که از این دست به آن دست و این زادمان به زادمان پسین داده شده = تـَرا+داده = given/spoken through generations = trans+ dict ~مزدک 1.0