Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Prevalence
Janam n. جنم: ذات; سرشت spirit Geist esprit _Dehxodâ ϢDict-Pâ Ϣiki-En   1.0
Minuin z. مینویین: معنوی spiritual geistig spirituel Dehxodâ   1.0
Šidespahbod n. شیداسپه‌بد: روح القدس; روان‌‌بخش holy spirit Heiliger Geist esprit saint Dehxodâ Dasâtir   1.0
Minugerâyi n. مینوگرایی: معنویت‌گرایی; باور به روح spiritualism Spiritualismus spiritualisme     1.0
Delmâye n. دلمایه: روحیه spirit; morale Laune; Stimmung - Ϣiki-De Ϣiki-En Ϣiki-De این روحیه در انگلیسی همان moral است، مانند روحیه ی جنگی ، روحیه شان را باخته اند . این روحیه ، چیزی نزدیک انگیزه و دل داشتن برای انجام کاری ( کاری سخت ) میباشد. برای همین واژه ی دل‌مایه بدید من گویاست و مایه ای را میرساند که کسی در راستای دلاوری و انگیزه‌آوری داراست.
نمونه ی کاربردی:
"آن جنگجویان با همه ی آسیب هایی که خورده اند، هنوز دلمایه ی بزرگی برای پایداری دارند ~مزدک
1.0
Afsoridan -> afsor k. افسریدن: اندوهگین گشتن

افسریدن: سرد شدن; یخ بستن
to deject; to dispirit; to dishearten

to freeze
-

-
-

-
_Dehxodâ

  1.0
Minu z. n. مینو: روح spirit Geist esprit   minōg ī xrat= the spirit of wisdom
~Mazdak
1.0
Minudidan -> minubin k. مینودیدن: مدیتاسیون کردن to meditate meditieren - Ϣiki-De Ϣiki-En در زبان پهلوی به کسی که در خلسه میرفت و مدیتاسیون داشت میگفتند minog-win = مینوبین = having spiritual insight .(برگ ۵۵ فرهنگ فشرده ی پهلوی، از مکنزی) پس دور نیست که به مدیتاسیون بگوییم مینوبینش، مینوبینی ~Mazdak 1.0