Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Ârtâ   آرتا: اخلاقی; درست; به راه اخلاقی و درست پیش رفتن moral - - Ϣiki-En Ϣiki-Pâ   1.0
Farâman   فرامن: اخلاق moral Moral- moral Ϣiki-En   1.0
Forumaneš n. فرومنش: بی اخلاق; فاسد; ناپارسا immoral unmoralisch - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Farâmanešik z. فرامنشیک: اخلاقی moralistic moralistisch moralisatrice Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Foruman   فرومن: بی اخلاق; ناپارسا; بدسیرت immoral; immoralist unmoralisch - Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Forumanešik z. فرومنشیک: بی اخلاقی; پستمنشی immoral; immoralistic unmoralisch - Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Delmâye n. دلمایه: روحیه spirit; morale Laune; Stimmung - Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-De Ϣiki-De Mazdak i Bâmdâd این روحیه در انگلیسی همان moral است، مانند روحیه ی جنگی ، روحیه شان را باخته اند . این روحیه ، چیزی نزدیک انگیزه و دل داشتن برای انجام کاری ( کاری سخت ) میباشد. برای همین واژه ی دل‌مایه بدید من گویاست و مایه ای را میرساند که کسی در راستای دلاوری و انگیزه‌آوری داراست.
نمونه ی کاربردی:
"آن جنگجویان با همه ی آسیب هایی که خورده اند، هنوز دلمایه ی بزرگی برای پایداری دارند ~مزدک
1.0