Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Con   چون: به عنوان; مثل as als - Dehxodâ چو شادی بکاهد بکاهد روان
خرد ناتوان گردد اندر میان

~فردوسی
0.0
Dirine z. دیرینه: قدیمی old alt vieux Dehxodâ گر از دیر دیرینه آیی فرود
ز نیکی دهش باد بر تو درود

~فردوسی
0.0
Gavâže n. گواژه: طعنه sarcasm Sarkasmus sarcasme Dehxodâ گواژه همی زد پس او فرود
که این نامور پهلوان را چه بود
~فردوسی
1.0
Sarâsar b. سراسر: تماما entirely vollständig entièrement Dehxodâ بزرگی سراسر بگفتار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست ~فردوسی
1.0
Daxšidan -> daxš k. دخشیدن: آغاز کار; ابتدا کردن to begin; to set out - - _Dehxodâ Ϣiki-En بکن آنچه خواهی و دیگر ببخش
مکن بر دل ما چنین روز دخش
فردوسی
1.0
Darparast n. درپرست: خدمتکار servitor; servant Diener serviteur; serviteur Dehxodâ بزرگان همه زیردست منند
به بیچارگی درپرست منند.
~فردوسی
1.0
Behruzgâr n. بهروزگار: سعادتمند blissful glückselig bienheureux Dehxodâ همیشه بزی شاد و به روزگار
همیشه خرد بادت آموزگار.

فردوسی
1.0
Râyâmadan -> râyây k. رآیآمدن: اراده کردن . مصمم شدن بر کاری . نظر پیدا کردن به امری. بر سر آن شدن. اعتقاد یافتن. تصمیم به کاری گرفتن. اراده ٔ کاری کردن to be determined bestimmt werd -   وزآن پس همان کن که رآی آمدت
روان و خرد رهنمای آمدت ~فردوسی
1.0
Gavâžidan -> gavâž k. گواژیدن: طعنه زدن; سرزنش کردن to be sarcastic; to mock; to taunt sarkastische bemerken; spotten - Dehxodâ گواژه همی زد پس او فرود
که این نامور پهلوان را چه بود
~فردوسی
1.0
Bivâr z. n. بیوار: ده هزار

بیوار: تومان
ten thousands

tuman
zehntausend

Tuman
dix mille

tuman
Dehxodâ Dehxodâ

فردوسی هم «بیوراسب» را به کار برده: دارنده‌ی ده‌هزار اسب = ضحاک ~mm 1.0
Pardise n. پردیسه: پارک park Park parc Mazdak i Bâmdâd Mehrbod i Vâraste Masoumeh Hanifehzadeh نزدیکترین برابر park کدام است, بوستان, گلستان, باغ, و یا شاید پردیس؟

بوستان = جاییکه بوی خوش و گلهای خوش بو باشند.
~مهربد


بگمان من پردیس است. باغ برای کاشت درختان میوه بکار می‌رود. بوستان یک پهنهء طبیعی است. گلستان هم تنها گل + ستان است. پردیس یک باغ دست‌ساز بوده که مهرازی می‌شده.
~Masoumeh Hanifzadeh


بهتر است پردیسک یا پردیسه بگوییم که با پردیس(فردوس) همنام نشود.
~مزدک
1.0
Dâdxwâh z. n. دادخواه: شاکی plaintiff; claimant; complainant Kläger - _Dehxodâ Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-De ϢDict-Pâ دادخواه همان فریاد خواه است که فردوسی در بیژن و منیژه برای شاکی استفاده کرده است

~Amir Keykha
1.0
Xorsand   خرسند: قانع و راضی satisfied; zufrieden, begnügt satisfait,   خرسند= قانع و راضی satisfied/zufrieden-begnügt
خشنود = راضی و خوشحال = contended-pleased/zufrieden-erfreut
-----
در خشنود٬ خوشحالی از رضایت است و در خرسند٬ رضایت از قناعت .
این خرسندی٬ همان «قناعت»٬ پیوندی به اقناع منطقی و پذیرفتن فرنود ها و ... ندارد و تنها خودداری از بیش‌خواهی و پذیرفتن آنچه داریم است.
توانگر شد آنکس که خرسند گشت
از او آز و تیمار در بند گشت .
فردوسی .
-------
خشنودی ولی رضایت و خوشحال بودن بخود یا از کردار دیگری و همانند آن است
مانند رضایت خدا از بندگان و پیوندی با بسنده جویی و پذیرفتن سرنوشت و ... ندارد.
جهان آفرین از تو خشنود باد
دل بدسگالت پر از دود باد.
فردوسی .
هراینه اندک گاهی خشنود به چم خرسند ( بیش‌ناخواهی) بکار رفته ولی چم سومینه اش میباشد.

~Mazdak
0.0
Xowšnud   خوشنود: راضی و خوشحال content; pleased zufrieden; erfreut -   خرسند= قانع و راضی satisfied/zufrieden-begnügt
خشنود = راضی و خوشحال = contended-pleased/zufrieden-erfreut
-----
در خشنود٬ خوشحالی از رضایت است و در خرسند٬ رضایت از قناعت .
این خرسندی٬ همان «قناعت»٬ پیوندی به اقناع منطقی و پذیرفتن فرنود ها و ... ندارد و تنها خودداری از بیش‌خواهی و پذیرفتن آنچه داریم است.
توانگر شد آنکس که خرسند گشت
از او آز و تیمار در بند گشت .
فردوسی .
-------
خشنودی ولی رضایت و خوشحال بودن بخود یا از کردار دیگری و همانند آن است
مانند رضایت خدا از بندگان و پیوندی با بسنده جویی و پذیرفتن سرنوشت و ... ندارد.
جهان آفرین از تو خشنود باد
دل بدسگالت پر از دود باد.
فردوسی .
هراینه اندک گاهی خشنود به چم خرسند ( بیش‌ناخواهی) بکار رفته ولی چم سومینه اش میباشد.

~Mazdak
0.0
Pišânidan -> pišân k. پیشانیدن: پیشانی کردن; آمادگی برای جنگ و پس ننشستن to accept a challenge stirn bieten - Mazdak i Bâmdâd رستمی باید که پیشانی کند با دیو نفس .
~فردوسی

از همان ژست گاوهای نر میاید که پیشانی(شاخ) را به گاو دیگر نشان میدهند و نشانه ی آمادگی برای جنگ و پس ننشستن است
~مزدک
1.0