Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Menidan -> men k. منیدن: اندیشیدن; در نگر گرفتن to consider betrachten - MacKenzie Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Pâdâšraj   پاداشرج: خط پاداش rewardline - - Mehrbod i Vâraste synonym of deadline, considered with a different mindset ~Mehrbod 1.0
Negâhestan -> negâh k. نگاهستن: نگاه کردن; نظر کردن; نظر افکندن; نظاره کردن to look schauen regarder Mehrbod i Vâraste Dehxodâ چون کارواژه‌یِ نگاه کردن را هماکنون داریم و نگاه کردن کمی از نگریستن میتواند دور باشد (مکنزی, برنگریستن = to consider, نگاهی که همراه با باریکبینی و هشیاری باشد) پس میتوانیم کارواژه‌یِ ساده‌یِ نگاهستن را نیز بداریم.

~مهربد
0.5