Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Hacal | n. | هچل: مخمصه | plight | Notlage | situation critique | ϢDict-Pâ _Dehxodâ | 1.0 | |
•Colman | چلمن: بی عرضه | incomptent | inkompetent | incompétent | Dehxodâ | 0.5 | ||
•Mehrzâd | n. | مهرزاد: شب یلدا; شب چلّه | - | - | - | Ϣiki-Pâ | یلدا (از زبان سـُریانی) = زایش، زاده شدن چرا که در آن شب خورشید ( هور) که نماد آن ایزد میثرا یا همان مهر در پارسی کنونی است، زاده میشود (= روزها درازتر میشوند). ~مزدک | 1.0 |
•Bahr | n. | بهر: پرس [غذا] | portion | Portion | portion | MacKenzie | پرس کوتاهیده ی پورسیون است= بهر برای من یک بهر چلوکباب برگ با نیم بهر چلوی ساده بیاورید. ~مزدک |
0.0 |
•Zerangi | n. | زرنگی: دها | cleverness | Klugheit | - | Dehxodâ | ๏ داهی= زرنگ/ دها = زرنگی : رنگی از هوش در کار دارد چلِوِرنِسس/Kلعگهِت باید دانست که هوشمندی و تیزهوشی و هوشیاری با هم یکسان نمیباشند و هرکدام ویژگی دیگری را میرسانند. ๏ هوشیار : نشانه ها و سیجهای جهان بیرونی را بهتر و بیدار تر دریافت کرده و واکنش درخور نشان میدهد. ๏ هوشمند : دارای هوش "بسیار" است (بیش از ۱۲۰ ئق) و میتواند پرسمانهای پیچیده را پاسخگشایی نماید هرچند بایسته نیست که زود به پاسخ برسد ๏ تیزهوش : کسی است که "زودتر" از همتایان خود به پاسخ پرسمان میرسد ولی نیازانه و همواره از پس پرسمان های پیچیده بر نمیآید. ๏ باهوش: کسی که گول نیست و هوشی در تراز روالمند (۱۰۰ ئق) و شاید کمی بهتر ٬ دارد ๏ تیزویر : کسی است که داده پردازی تند تر به همراه "کاربرد ویر" ( مِمُری) دارد. درست مانند رایانه ای که دارای هارد-درایو تند تری میباشد. همچنین٬ زرنگی و زیرکی یکی نیستند؛ زیرک کمی آبزیرکاه است و در برابر٬ زرنگ کاری تر و کوشا تر است ~Mازداک |
0.0 |