Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Hasti n. هستی: وجود existence Existenz existence Dehxodâ   0.0
Hastidan -> hast k. هستیدن: هستی داشتن; هستنده بودن to exist existieren exister     0.6
Hamhasti n. همه‌ستی: coexistence Koexistenz coexistence Mehrbod i Vâraste   1.0
Hastidâr n. هستیدار: موجود entity - entité Mehrbod i Vâraste   1.0
Hastigerây n. هستیگرای: اگزیستانسیالیست existentialist Existentialist existentialiste     1.0
Hastigerâyi n. هستیگرایی: اگزیستانسیالیسم existentialism Existentialismus existentialisme     1.0
Hastumandi n. هستومندی: دارای هستی; موجودیت being Wesen - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Hastânidan -> hastâney k. هستانیدن: به هستی آوردن; پدید آوردن - - -     1.0
Sâzgâr z. سازگار: موافق; مساعد compatible; suitable kompatibel; geeignet compatible; adapté Dehxodâ سازگاری٬ یاری و موافقت کُـنشمند (active favoring)است و سازواری٬ وفق بی‌کُنش ( passive favorable) میباشد.
سازگار در بیخ٬ چیزی است که شما را همراهی و یاری میکند تا کارتان راه بیفتد. ( گار نشانه ی فعال است: آموزگار=معلم)
≈ adaptive/benevolent مساعد مؤید
سازوار چیزی است که به شما در راهتان کنشمندانه کمک نمیکند ولی سنگ راه هم نیست و بساکه همان هستی اش بسود کار و آماج شماست. ( وار #1 نشانه ی دارندگی مانند امیدوار)
برای همین٬ سازوار چم برازنده و درخور ( متناسب و مناسب) را هم میدهد.
≈compatible /suitable


~Mazdak
0.0
Pišgu n. پیشگو: نبی oracle Orakel oracle Dehxodâ دگرسانی سروش با اوراکل این است که سروش یک هستی ایزدی و مینوی است ولی اوراکل ها آدم هایی بوده اند که مانند رمال ها و فالبین های خودمان یک پیشگویی هایی میکرده اند و هنرشان این بوده پیشگویی را جوری بکنند که همه جوره بتوان از ان برداشت نمود و همواره درست از آب در بیاید.

~Mazdak
0.0
Ârâymân n. آرایمان: تنظیم (موسیقی) arrangement Arrangement - Bamdad Khoshghadami در واژه «آرانژمان» که در فارسی نیز گاه بکار می‌رود با یک پیشوند «آ» و همچنین یک پسوند «مِنت» روبرو هستیم که به ترتیب در زبان فارسی برابر پیشوند «آ» و پسوند «مان» هستند. به زبان دیگر با افزودن پسوند «مان» به بن کنون کارواواژه «آراستن» به نامواژه رسیده‌ایم. ~بامداد خوشقدمی 1.0
Pišguy —> Pišgu