Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Sepâs n. سپاس: تشکر thanks Danke merci Dehxodâ   0.1
Sepâse n. سپاسه: منت grace Anmut la grâce Dehxodâ   0.9
Nâsepâs z. n. ناسپاس: حق نشناس

ناسپاس: ناشکر; قدرنشناس
ungrateful; ingrate

ingrate
Undankbar

Undankbare
ingrat

ingrat
Ϣiki-En ϢDict-Pâ Ϣiki-Pâ _Dehxodâ

Dehxodâ
  1.0
Sepâsmand z. n. سپاسمند: ممنون thankful dankbar -   ممنون کسیکه زیر بار منّت رفته است. 0.0
Sepâsnâme n. سپاسنامه: تقدیرنامه letter of appreciation Dankesschreiben lettre d'appréciation Bahman i Heydari   1.0
Sepâsgozâr   سپاسگزار: قدرشناس appreciative dankbar reconnaissant Dehxodâ   0.0
Sepâsdâštan -> sepâsdâr k. سپاسداشتن: قدرشناسی کردن to appreciate schätzen apprécier _Dehxodâ Ϣiki-En   1.0
Tanješ n. تنجش: اسپاسم; گرفتگی ماهیچه‌ای spasm Krampf spasme Ϣiki-En Ϣiki-Pâ   1.0
Tarâ v. piv. ترا: - trans trans trans   دوستان جدا از جستار پیك، آیا ما در خود پارسى كنونى، هیچ پیشوند دیگرى نداریم كه گویاتر از "ترا" باشد. با این كه ده ها واژه با این پیشوند ساخته شده ولى براى من هنوز نمیتونه دریافت پذیر باشه. اگر شاینده هست یك پیك ویژه درباره ى "ترا" بگذارید.
پیشاپیش با سپاس
~Amir Hosein Sarboland

ترا را همان ≈از میان میتوانید در یاد بدارید.

ترادیدن = از میان دیدن
ترانما = از میان پیدا
تراگذشتن = از میان چیزی گذشتن
~Mehrbod
0.0
Zinpiš   زینپیش: قبلا; پیش ازین already bereits déjà   زین‌پیش را در چامه پارسی داشتیم:
زین‌پیش، شاعرانِ ثناخوان، که چشم‌شان
در سعد و نحس طالع و سیر ستاره بود،
بس نکته‌های نغز و سخن‌های پُرنگار
گفتند در ستایش این گنبد کبود.
اما، زمین که بیشتر از هرچه در جهان
شایستۀ ستایش و تکریم آدمی است،
گمنام و ناشناخته و بی‌سپاس ماند.
...
سایه

~MM
1.0
Setâmidan -> setâm k. ستامیدن: اعتماد کردن to trust vertrauen - ~MacKenzie Mazdak i Bâmdâd <<در پهلویک کارواژه‌یِ «اپستامیدن / apestâmidan» را داریم به چم "اعتماد کردن / to trust".>> ~مهربد

سـَتامیدن [setâmidan] اگر بنگریم که این کارواژه از دو بخش ape + stamidan باشد و ape ( = به امروزی ) ، میتوان گفت (چیزی را) بستامیدن یا به سادگی سـِتامیدن ('به' چیزی) :
مردم او را میبستامند = مردم به او می ستامند
در پارسی واژگانی که با es، ... آغاز میشدند میتوانند بگونه Se ... نیز ورتیده شوند: مانند :
استاره = ستاره
اسپاس= سپاس
اسپاس = سپاش
اُشتـُر = شـُتـُر
اِیزد = یـَـزد...
پس اگر اپستامیدن تا به امروز برجای می ماند، میشد بستامیدن یا سـِتامیدن، مانند اپسپوردن، که شده سپردن

~مزدک
1.0
Bestâmidan —> Setâmidan