Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Dorud n. درود: سلام greeting; hello hallo bonjour Dehxodâ   0.0
Tus n. توس: سلامتی health Gesundheit la santé Dehxodâ   1.0
Drud n. درود: سلامتی; سلام hi Hallo salut Dehxodâ   0.0
Bedrud n. بدرود: خداحافظ; وداع; بسلامتی goodbye Auf Wiedersehen au revoir Dehxodâ   0.0
Tât v. pav. تات: یا امروزین‌تر, داد ity - - Ϣiki-Pâ Bartholomae پسوند dâd/tât در پارسی باستان همان است که اکنون در اسپانیایی یا فرانسه و انگلیسی شده : -te, -ty برای نمونه واژه‌ی اوستایی drava = سالم میباشد، و dravatât = سلامتی است که امروزه شده «درود». (واژه‌نامه‌یِ زبان کهنِ ایرانی از بارتولومی). این پسوند نام‌ساز بوده و نام‌هایِ مادینه میساخته است.

~مزدک
0
Budinmar n. بودینمر: عدد حقیقی real number Reelle Zahl Nombre réel Mehrbod i Vâraste Mazdak i Bâmdâd <<صحیح = هود —> هودین, هودینمر (عدد حقیقی) = hudinmar ..>>
~مهربد

صحیح دو چم دارد، یکی درست و دیگری همان دارای پیکر درست (تندرست و پدرود) است و برای همین یکی برگردان های واژه ی تازی صحة ، سلامتی است. ولی هود به چم true یا راست است و عدد حقیقی همان real number یا همان گردایه R میباشد که به نادرست بجای عدد واقعی ، عدد حقیقی ! بازگردان شده است.
بودین‌مر ؟

~مزدک
1.0
Âzaraxš n. آذرخش: صاعقه; برق; رعد و برق thunderbolt Blitz coup de tonnerre Dehxodâ ( برای اسبهای تندرو هم میگفتند. در عربی هم «براق» اسبی است که پیامبر اسلام را به فراز آسمانها برد)
صاعقه= برقی است که مایه ی آتشسوزی میشود= آذر+ رخش = آذرخش
تندر هم همان رعد است که تنها سدای این پدیده است.
رخش همچنین با درخش همریشه است.

~مزدک
0.0