Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Beserešt b. بسرشت: ذاتا innately angeboren innée     0.2
Sereštin z. سرشتین: طبیعی natural; characteristic charakteristisch; natürlich - Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Zâdserešt n. زادسرشت: سرشت بنیادین/زادین basic instinct Urtrieb - Masoumeh Hanifehzadeh سرشت خودش یک چیز زادی است و افزون زاد بدان به ما یاری چندانی نمیکند.
در آلمانی هم درست میگویند زاد+ رانه ( Naturtrieb )
درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت
سرنجام گوهر بکار آورد
همان میوه ی تلخ بار آورد ( برنامه ریزی ژنتیک )
خود رانه هم فزون بر این، در فیزیک هم بجای قوه ی محرکه ( برای نمونه در فنر) میتواند بکار رود.
پس:
رانه = Trieb/ driving force
پیش‌رانه = Anrieb/ urge
سرشت = Natur/nature طبیعت (ژنتیک)
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است (رفتار ژنتیک)
---
و برای اینکه میان دو اردوگاه و دو آموزه ی روانشناسیک درگیری نشود:
رانه ی طبیعی = زادرانه = Naturtrieb/Instinct = غریزه ١
سرشت بنیادین (جانوران- برنامه ریزی ژنتیک) = زادسرشت = Urtrieb/ basic Instinct = غریزه ٢
~مزدک
1.0
Janam n. جنم: ذات; سرشت spirit Geist esprit Ϣiki-En ϢDict-Pâ _Dehxodâ   1.0
Maneš n. منش: شخصیت; خوی و سرشت character; nature - - _Dehxodâ Ϣiki-En Ϣiki-En   1.0
Âkravân   آکروان: بدروان; بدذات; بدسرشت - - -     1.0
Fargaštin z. فرگشتین: تکاملی evolutionary evolutionär évolutionnister Mehrbod i Vâraste پسوند in برای فرگشتین درست است بمانند سرشتین و راستین. ~مهربد 1.0
Negardâdan -> negardeh k. نگردادن: اظهار نظر کردن to remark; to note anmerken remarquer Mazdak i Bâmdâd To remark
دو چم دارد
۱- اظهار نظر کردن = نگردادن=anmerken
۲- متوجه (چیزی) شدن= نگریافتن= bemerken
و نامواژه اش هم در باره ی یکم همان
اظهار نظر= نگرداد
----
نگردادهای کارساز وی درباره ی سرشت راستینِ

~مزدک
1.0
Negaryâftan -> negaryâb k. نگریافتن: متوجه شدن to remark bemerken remarquer Mazdak i Bâmdâd To remark
دو چم دارد
۱- اظهار نظر کردن = نگردادن=anmerken
۲- متوجه (چیزی) شدن= نگریافتن= bemerken
و نامواژه اش هم در باره ی یکم همان
اظهار نظر= نگرداد
----
نگردادهای کارساز وی درباره ی سرشت راستینِ

~مزدک
1.0
Parhâm n. پره‌ام: طبیعت nature Natur la nature   ما سه جور طبیعت داریم
٬ ۱- همان سرشت و زاد درونی است :
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش اینست
۲- زیستبوم . زباله ها طبیعت را خراب کرده اند.
۳- پرهام ( پر = round + هام = all)
گزینش پرهامین
طبیعت(پرهام) = همه ی آن چیزی که جهان ما است

~مزدک
1.0
Xumâye n. خومایه: مزاج temprament Temprament temprament Mazdak i Bâmdâd تمپرامنت خوی سرشتین و جانوری است ( که همیشه چیز خوبی نیست) که در پی فرهنگیدن درزیر لایه ی خوی همبودین و فرهنگی پنهان میگردد ( گاهی در برخی «فرهنگ» ها هم جانوری تر میشود !).
از اینرو «مایه» ~Mazdak
1.0
Parhâmin z. پره‌امین: طبیعی natural natürlich -   ما سه جور طبیعت داریم
٬ ۱- همان سرشت و زاد درونی است :
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش اینست
۲- زیستبوم . زباله ها طبیعت را خراب کرده اند.
۳- پرهام ( پر = round + هام = all)
گزینش پرهامین
طبیعت(پرهام) = همه ی آن چیزی که جهان ما است

~مزدک
1.0