Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Sanjâftan -> sanjâb | k. | سنجافتن: سنجابیدن; احتکار کردن | to hoard | hamstern | - | Mahmood Moosadoost | اگر بپذیریم، یکی از ویژگیهای سنجاب مانند هامستر (موش خرمایی) ذخیره کردن آذوقه است، شاید بتوان کارواژه سنجابیدن را پیشنهاد. + در آلمانی کارواژه هاَمسترن (هاَمستر+ن) به چم احتکار کردن است. ~mm |
1.0 |