Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Hâmravâ z. هامروا: عرفی common verbreitet commun Mazdak i Bâmdâd هامرای را میتوان بجای "عقل سلیم" و هامروا را میتوان بجای " عرفی = مطابق با عقل سلیم " دانست و بدینسان بجای عـُرف هم " هامروایی"

~مزدک
1.0
Hâmray' n. هامرای: عقل سلیم common sense gesunder Menschenverstand bon sens Mazdak i Bâmdâd رآی فزون بر نگر، با خرد و دریافت و اندیشه هم سروکار دارد ( در چامه های کهن هم بیشتر با فرّ میاید ( فر و رآی) )
پخته رای ؛ خردمند و مجرب . باتجربه . باتدبیر. مدبر. عاقل (dehkhoda)

~مزدک
1.0
Hâmravâi n. هامروایی: عرف common law; custom; practice - - Mazdak i Bâmdâd هامرای را میتوان بجای "عقل سلیم" و هامروا را میتوان بجای " عرفی = مطابق با عقل سلیم " دانست و بدینسان بجای عـُرف هم " هامروایی"

~مزدک
1.0