Pârsig | B. | Negizeš | English | Deutsch | French | P. | Rišešenâsih | Lev |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
•Kahrmân | n. | کهرمان: قهرمان | hero | Held | héros | Ϣiki-En | 1.0 | |
•Šurnâme | n. | شورنامه: دراما | drama | Drama | drame | Mazdak i Bâmdâd | دراما جابیست که سهشهای ژرف هومنی بینندگان ٬یکراست انگیخته و رخنمون میشوند. در آن تنها اندوه یا مرگ کهرمانان ( مانند تراژدی) نیست٬ بساکه میتواند نگرانی یا دلهره یا خشم را برانگیزد. برای همین شاید کاربرد واژه شور در ساختن واژه درخور باشد. شورنامه در کنار اپیک: کوشنامه و لیریک = سرودنامه ~مزدک |
1.0 |
•Kušnâme | n. | کوشنامه: حماسه | epic; epopee | Epos; Epopee | épique; épopée | Mazdak i Bâmdâd | دراما جابیست که سهشهای ژرف هومنی بینندگان ٬یکراست انگیخته و رخنمون میشوند. در آن تنها اندوه یا مرگ کهرمانان ( مانند تراژدی) نیست٬ بساکه میتواند نگرانی یا دلهره یا خشم را برانگیزد. برای همین شاید کاربرد واژه شور در ساختن واژه درخور باشد. شورنامه در کنار اپیک: کوشنامه و لیریک = سرودنامه ~مزدک کوش که امروزه بجای سعی نشسته٬ در بیخ چم نبرد را دارد. در فربود٬ هر کوششی یک نبرد برپاد دشواریها و رهبند هاست. ~مزدک |
1.0 |