Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Râstin z. راستین: واقعی true; right wahr; richtig vrai; droite Dehxodâ   0.0
Farbudin z. فربودین: واقعی real echt; tatsächlich réel Ϣiki-En Ϣiki-De _Dehxodâ ~Dasâtir   1.0
Farbudgerây n. فربودگرای: واقع‌گرا realist Realist - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Daršod b. درشد: فی الواقع de facto; in fact - en fait Ϣiki-En Mehrbod i Vâraste   1.0
Darkerdâr b. درکردار: فی الواقع de facto; in fact - -     1.0
Farzamân z. فرزمان: زمان واقعی real-time echtzeit temps réél Mehrbod i Vâraste فرزمان [farzamân]= زمان فربودین

~مزدک
1.0
Farbudgerâyi n. فربودگرایی: واقع‌گرایی realism Realismus - Ϣiki-En Ϣiki-De   1.0
Berâsti n. براستی: الحق; واقعا really; indeed wirklich vraiment Dehxodâ   0.0
Benâmide z. n. بنامیده: مشخص; واقعی concrete konkret concret Ϣiki-En Ϣiki-De Mazdak i Bâmdâd بـِـنامیدن [benâmidan] = benennen(Ger.) = denominate(Eng.) = نام نهادن ( توصیف و مشخص کردن); چیزی را بگونه ی مشخص و روشن معرفی کردن . برای نمونه میگوییم جانوران وحشی خطرناک هستند، اینجا یک گزاره ی کلان است و نمونه بنامیده ای نیاورده ایم ولی در این جا نمونه ی مشخص میاوریم: پلنگ یک نمونه ی مشخص از جانوران خطرناک وحشی است. پس اینجا با نام بردن یک جانور بیرام، یک نمونه ی بنامیده ( مشخص) بدست داده ایم. یا میگویند اقداماتی برای رفع بیکاری در دست اجراست، میپرسیم خب، چه اقداماتی؟ میگوید برای نمونه ساختن کارخانهای بیشتر. پس این میشود یک اقدام مشخص چون نام برده شده و برای شنونده دیگر گزاره ی کلان (کلی) نیست، یک نمونه ی عینی و بساویدنی و روشن است = بنامیده ~مزدک 1.0
Farbudgoriz   فربودگریز: واقعیت‌گریز escapist; dreamer - - Mehrbod i Vâraste   1.0
Ruydâd n. رویداد: اتفاق; واقعه event Event un événement Dehxodâ   0.0
Roxkard n. رخکرد: واقعیت رخداده fact Tatsache fait Ϣiki-En Ϣiki-De Mazdak i Bâmdâd   1.0
Vanand n. ونند: اخترماری: نَسر واقع vega Wega - MacKenzie Ϣiki-En Ϣiki-De Ϣiki-Pâ _Dehxodâ   1.0
Sargozašt n. سرگذشت: ماجرا; احوال; واقعه story Geschichte récit Dehxodâ   0.0
Roxdâd n. رخداد: واقعه; وقوع; ماجرا occurrence Auftreten -     0.0
Gorizgerâyi n. گریزگرایی: دوری‌جویی از واقعیت‌ها escapism Eskapismus; Wirklichkeitsflucht évasion (sociologie) Mehrbod i Vâraste   1.0
Darkoneš b. درکنش: فی الواقع: در واقع: واقعا

درکنش: در عمل
indeed

in practice
tatsächlich

in der Praxis
effectivement

en pratique


  1.0
Farbudgorizi n. فربودگریزی: فرار از واقعیات; واقعیت‌گریزی escapism Wirklichkeitsflucht évasion Mehrbod i Vâraste   1.0
Farbud n. فربود: واقعیت reality Wirklichkeit réalité Ϣiki-En _Dehxodâ Dasâtir فرابود —> فربود = واقعیت (آنچه فرای ما نیز همچنان باشد) ~مهربد 1.0
Budinmar n. بودینمر: عدد حقیقی real number Reelle Zahl Nombre réel Mehrbod i Vâraste Mazdak i Bâmdâd <<صحیح = هود —> هودین, هودینمر (عدد حقیقی) = hudinmar ..>>
~مهربد

صحیح دو چم دارد، یکی درست و دیگری همان دارای پیکر درست (تندرست و پدرود) است و برای همین یکی برگردان های واژه ی تازی صحة ، سلامتی است. ولی هود به چم true یا راست است و عدد حقیقی همان real number یا همان گردایه R میباشد که به نادرست بجای عدد واقعی ، عدد حقیقی ! بازگردان شده است.
بودین‌مر ؟

~مزدک
1.0