Pârsig B. Negizeš English Deutsch French P. Rišešenâsih Lev
Tondar n. تندر: رعد thunder Donner tonnerre Dehxodâ   0.0
Tondaraxš n. تندرخش: رعد و برق thunderstorm Gewitter orage Mazdak i Bâmdâd   1.0
Tondowr n. تندور: رعد; تُندر thunder Donner tonnerre _Dehxodâ Ϣiki-En   1.0
Konur n. کنور: رعد, خویشاندِ تندور (تندر) blast; thunder - - _Dehxodâ Ϣiki-En Ϣiki-En Ϣiki-Pâ   1.0
Âzaraxš n. آذرخش: صاعقه; برق; رعد و برق thunderbolt Blitz coup de tonnerre Dehxodâ ( برای اسبهای تندرو هم میگفتند. در عربی هم «براق» اسبی است که پیامبر اسلام را به فراز آسمانها برد)
صاعقه= برقی است که مایه ی آتشسوزی میشود= آذر+ رخش = آذرخش
تندر هم همان رعد است که تنها سدای این پدیده است.
رخش همچنین با درخش همریشه است.

~مزدک
0.0